تفاوت معاملهگر و تحلیلگر

حد ضرر (Stop Loss)
بازار سرمایه به طور ذاتی بازاری با ریسک بالا حساب میشود. دلیل این امر آن است که نوسانات قیمت در آن تابع آمار و احتمالات است. و هیچگاه نمیتوان با قطعیت در رابطه با صعود یا نزول قیمت یک دارائی صحبت کرد (اصل عدم قطعیت). یک تحلیلگر و معاملهگر حرفهای با علم به این اصل میداند که معاملهای که در بازار انجام داد در هر لحظه میتواند زیانده شود. به همین دلیل در لحظه انجام معامله برای خود میزان حداقلی از ضرر مشخص میکند که به آن حد ضرر میگوئیم.
حد ضرر
در دنیای تحلیل، مخصوصاً تحلیل تکنیکال، حد ضرر نقطهای تعریف میشود که اگر قیمت خلاف جهت مدنظر حرکت کرده و از این نقطه عبور کند، تحلیلگر اعلام میکند که سناریوی اولیهاش نقض شده و معامله خود را میبندد. معاملهگران نیز حد ضرر را میزانی از ضرر تفاوت معاملهگر و تحلیلگر تعریف میکنند که بیشتر از آن حاضر به تحمل ضرر نمیشوند. برای مثال ۱۰ درصد پائینتر از قیمت معامله اجرائی که در بازار بورس میتواند سهامی به ارزش ۱۰۰۰ ریال باشد و در ۹۰۰ ریال به فروش برسد.
توصیه میشود که فرد صرفاً به صورت تحلیلگری محض و یا معاملهگری محض مبحث حد ضرر را مدنظر نگیرد. به این معنی که اگر برای مثال در نمودار قیمت حد ضرر ۵٪ به دست آمد، نسبت به کل سرمایه نیز میزان ضرر با توجه به ریسکپذیری فرد تعیین و محاسبه شود. محاسبات مرتبط با حد ضرر و میزان سرمایه ورودی با توجه به حد ضرر یکی از مباحث اصلی و مهم در مدیریت ریسک و سرمایه میباشد.
انواع حد ضرر
حد ضرر را با توجه به استراتژی تحلیلی میتوان به دو دسته پویا (Dynamic) و ایستا (Static) دستهبندی کرد:
در تحلیلها و معاملات با ابزارهای بر پایه روند، حد ضرر شناور خواهد بود. در صورت بروز شکست سطح حمایت یا مقاومت داینامیک ( مانند خط روند، کانال، میانگین های متحرک و…) ابزار مورد استفاده فعال میشود و به همین دلیل میزان حد ضرر در نقاط شکست مختلف، میزان متفاوتی میباشد.
دو حالت استفاده میشود:
- در تحلیل و معامله با ابزارهای بر پایه سطوح استاتیک که قیمت سطح حمایت یا مقاومت تغییر نکرده و با بروز شکست در این سطوح حد ضرر فعال میگردد.
- در معاملات بر پایه تعریف روند و پیوتشناسی که در این حالت حدضرر یک قیمت دقیق تعریف میشود. و حتی یک ریال(در بازارهای جهانی پوینت یا تیک) پائینتر از این قیمت باعث فعال شدن حد ضرر در معامله مرتبط و نقض سناریوی تحلیلی میشود.
نکتهای که در رابطه با ایستا باید مدنظر داشت این است که نقطه خروج میبایست جداگانه در نقاط حد سود مشخص گردد و صرفاً با تکیه بر حد ضرر امکان سوددهی وجود ندارد.
مثال 1
در نماد فولاد، در تاریخ ۱۲ شهریور سال ۱۳۹۷ (فلش آبی اول)، امکان معامله براساس استراتژی کانال ایجاد شد. ضرر آن پویا(شناور) و بر اساس سطح حمایتی کف کانال تعیین میشود. که ۲ ماه بعد در ۲۰ آبان ماه (فلش آبی دوم) با شکست کف کانال صعودی فعال شد. ولی این ضرر همچنان سودده بود و حدود ۲۵٪ سوددهی داشت.
مثال 2
رمز ارز اتریوم، در تاریخ ۱۸ ژولای ۲۰۱۸ (فلش قرمز اول)، یک موقعیت معامله فروش برمبنای استراتژی معاملاتی خط روند نزولی ایجاد کرد. و این خط روند تا ۷ ماه ادامه دار بود و حتی در لحظه فعال کردن حد ضرر پویا در ۳۰ مارس ۲۰۱۹ (فلش قرمز دوم)، سودآوری حدوداً ۲۵۰٪ برای معاملهگر به همراه داشت. بعد از خروج از معامله فروش و به فاصله ۱ ماه بعد، در تاریخ ۷ می (فلش آبی اول)، امکان یک معامله خرید بر مبنای استراتژی معاملاتی خط روند صعودی ایجاد شد. که تا ۲۸ جولای (فلش آبی دوم) اعتبار داشت. و با فعال شدن حد ضرر پویا معاملهگر میبایست معامله خرید خود را حدوداً ۲۰٪ سوددهی میبست.
مثال 3
جفت ارز GBPUSD (پوند انگلیس بر حسب دلار آمریکا)، در تاریخ ۳ سپتامبر ۲۰۱۹ (فلش آبی اول)، یک موقعیت خرید براساس استراتژی معاملاتی خط استاتیک در محدوده ۱.۲ دلار ایجاد کرد. که تا ۷ ماه بعد اعتبار داشت و سپس با فعال شدن حد ضرر به اتمام میرسید. تحلیلگرانی که قادر به موجشماری الیوت بودند یا خط استاتیک مقاومتی پیش رو را به درستی تشخیص دادند، میتوانستند در ۱۶ الی ۱۸ دسامبر (فلش آبی دوم) اقدام به برداشت سود به میزان ۹۸۰ الی ۱۳۲۰ پیپ (۸ الی ۱۰ درصد) در حدود ۱.۳ دلار کنند.
مثال 4
در تاریخ ۲۱ دسامبر سال ۲۰۰۰ (فلش آبی اول)، شرکت مایکروسافت با نماد MSFT در بازار NASDAQ برای آن دسته از افراد که صرفاً بر اساس روند معامله میکردند یک سیگنال خرید صادر کرد. و برای بسیاری، این سیگنال نشانه ادامه روند صعودی ماژور قبل بود و به دید بلندمدت ورود کردند. حد ضرر این معامله برای روند صعودی ۱۲ دلار و ۷۸ سنت بود که این حد ضرر تا فوریه ۲۰۰۹ (فلش آبی سوم) فعال نشد. و فقط سهامداران بلند مدت این شرکت را تا ۹ سال منتظر صعود نگه داشت. در حالی که آن دسته از افراد که آشنائی نسبی با امواج الیوت داشتند به سادگی متوجه اتمام ۵ موج در روند ماژور صعودی و شروع اصلاح ماژور میشدند. و حتی با ورود در نقطه یکسان بعد از تکمیل ۵ موج مینور در ۲۸ ژوئن ۲۰۰۱ (فلش آبی دوم)، قادر به برداشت سود حدوداً ۵۰٪ بودند.
جمعبندی
حد ضرر نقطهایست که به تحلیلگر و معاملهگر نشان میدهد که سناریوی مطرح شده نقض و میزان ضرر معامله بیشینه شدهاست و میبایست سریعاً از معامله خارج شد. رعایت این نقطه برای همه معاملهگران ضروری و الزامی میباشد و تنها با رعایت حد سود و حد ضرر میتوان به هدف اصلی سرمایهگذاری در بازار سرمایه که بقاست رسید. تأکید بر این نکته ضروریست که مدیریت ریسک و سرمایه در طول پروسه سرمایهگذاری، ۸۰٪ از موفقیت مالی را تضمین میکند و با ورود به معاملاتی با ریسک حسابشده میتوان در مسیر موفقیت معاملاتی گام برداشت.
منابع
Murphy, John J.. Technical Analysis of the Financial Markets: A Comprehensive Guide to Trading Methods and Applications. United Kingdom: New York Institute of Finance, 1999.
تفاوت معامله گر خوب و بد چیست؟
مطمئناً برای همه افراد فعال در بازار سرمایه یک معامله گر موفق شدن، آرزویی همیشگی و آرمانی است. اینکه پول شما از طریق سرمایه گذاری هایی که انجام میدهید برای شما کسب درآمد کند، بسیار جذاب است؛ اما بازار بورس مانند هر نوع سرمایه گذاری دیگر همانطور که از ظرفیتهایی برای رشد برخوردار است، امکان شکست هم دارد. بهاینترتیب با توجه به شرایط حاکم بر بازار سرمایه، معامله گران آن را به دو دسته اصلی تقسیم میکنند؛ معامله گر خوب و معامله گر بد.
در این مقاله به ارائه راهکارهایی برای تبدیلشدن به یک معامله گر خوب میپردازیم و در خلال آن به تفاوتهای میان این دو معاملهگر اشاره میکنیم.
در این مطلب عناوین زیر را بررسی خواهیم کرد:
تفاوت معامله گر خوب و بد چیست؟
اگر نمودار یک سهم را به دو معاملهگر نشان دهیم، ممکن است یکی پتانسیل زیادی را برای خرید ببیند و دیگری به همان اندازه پتانسیل بالقوه فروش را پیشبینی کند. حتی اگر هر دو معامله گر در یک خانواده بزرگ شده باشند، آموزشهای کاملاً یکسانی دیده باشند، سیستم معاملاتی و قوانین یکسانی را در سرمایهگذاریهای خود به کار ببرند، درنهایت نتیجه متفاوتی کسب خواهند کرد!
دلیل اصلی این امر، ویژگیهای شخصیتی و روانشناختی معاملاتی متفاوت هر فرد است که موجب میشود هر معامله گر به شیوه متفاوتی فکر کند و تصمیم بگیرد. یکی از این دو فرد ممکن است بیشازاندازه حریص یا ترسو باشد و سود بهدستآمده خود را کم کند یا اینکه اجازه دهد ضررها بیشتر شوند. این در حالی است که ممکن است فرد دیگر تعهد محکمی به پیروی از استراتژی خود داشته باشد و درنتیجه سود بیشتری ببرد. اینکه یک شخص چگونه فکر میکند، نقش مهمی در شیوه معاملاتی وی و نتیجه حاصل از آن دارد. بر این اساس میتوان دو مدل از معامله گران را از یکدیگر تفکیک کرده و به تعریف هر یک پرداخت:
- معامله گر خوب: کسی است که بهروشهای آموختهشده و مورداستفاده قبل احترام گذاشته و به آن پایبند باشد.
- معامله گر بد: کسی است که قدرت کنترل احساسات خود تفاوت معاملهگر و تحلیلگر را نداشته و به خود اجازه خرید و فروش بیپروا میدهد.
ویژگی های یک معامله گر خوب
در این بخش به ۵ ویژگی که یک معامله گر خوب و موفق باید داشته باشد می پردازیم:
استراتژی معاملاتی شخصی
استراتژی معاملاتی، یک سری قوانین نوشته شده است که ورود به سرمایه گذاری، خروج از آن و معیارهای مدیریت سرمایه را مشخص کرده؛ بنابراین آموزش حرف اول را میزند. فراگیری مهارتهای مختلف ازجمله تحلیل تکنیکال، تحلیل بنیادی، مهارتهای فردی و بررسی دیدگاههای فعالان تجربی بازار، به کسب نتیجه خوب از بازار بورس کمک بسزایی میکند. یک معاملهگر خوب علاوه بر فراگیری مهارتهای موردنیاز، بهروزرسانی اطلاعات را اولویت قرار داده و آموزش را بهطور مستمر دنبال میکند. به طورکلی استراتژی معاملاتی باید شخصی باشد چراکه بازار گاهی بیثبات میشود و برخی از معامله گران استراتژیهای پرخطری پیادهسازی میکنند که میتواند برای شما گزینه مناسبی نباشد؛ بنابراین هنگام کپیبرداری از استراتژی معاملاتی معامله گران دیگر، لازم است پایه و اساس آن سنجیده شود و از جنبه مدیرت ریسک هم موردبررسی قرار گیرد. همچنین، تغییر دائم استراتژی معاملاتی و عدم ثبات در آن بسیار اشتباه است. معامله گر خوب یک روال و طرز فکر خاص را دنبال میکند.
مدیریت سرمایه
عدم توجه به قوانین مدیریت سرمایه، مشکل بسیاری از معامله گران است و همواره باید به این نکته توجه کرد که بهاندازه توان، ریسک کرد. مدیریت ریسک برای تبدیلشدن فرد به یک معاملهگر خوب و طول عمر کاری وی بسیار حائز اهمیت است. در مدیریت سرمایه علاوه بر میزان مناسب حجم معاملات و بهکارگیری حد زیان، توجه به این سه نکته اساسی ضروری است: کاهش ریسک؛ از بین بردن ریسک؛ حفظ سود کسبشده.
برای مثال، افرادی هستند كه در يك معامله خاص وارد سود بسيار بالايي شدهاند؛ اما درنهایت علیرغم قرار داشتن در یک سود بالا، معامله خود را باتحمل زیان بستهاند. درواقع به دلیل عدم رعایت یکی از مؤلفههای مدیریت سرمایه یعنی حفظ سود کسبشده با چنین زیانی مواجه شدهاند که در علم روانشناسی به آن «اجتناب از زیان» گفته میشود.
روانشناسی معامله گری
توانایی روانشناختی، بیتردید مهمترین عاملی است که برای تبدیلشدن به یک معاملهگر خوب و موفق باید آن را پرورش دهید. روانشناسی یعنی مطالعه فرآیندهای ذهنی و رفتاری در شرایط مختلف. این فرآیندها در بافت معاملات و بازار، عواملی از قبیل افکار، احساسات، انگیزهها، ترس، طمع، غرور، خودبزرگبینی و امیدواری را در برمیگیرند. اگر قادر نباشید که بر احساسات درونی خود کنترل داشته باشید هرگز نمیتوانید آموختهها و تجربیات خود در بازار را بکار ببرید. افراد زیادی هستند که علیرغم کسب دانایی کافی و مناسب معاملهگری در بازار سرمایه، نمیتوانند آموختههای خود را در بازار واقعی بکار گیرند. مشکل این دسته از افراد عدم کنترل درونی است، درحالیکه این مهم نقش بسزایی در بهبود کارایی معاملاتی افراد ایفاء میکند. بدون شک عواطف و احساسات در این کسبوکار میتواند یکی از تفاوتهای کلیدی بین معامله گران موفق و اخراجی باشد.
نظم و صبر
دو مهارت نظم و صبر در فرآیند تبدیلشدن به یک معاملهگر خوب و داشتن معاملات مستمر و موفق اهمیت بسزایی دارند. نظم باید خودساخته و خودخواسته باشد و اعتمادبهنفس را از معامله گر طلب کند. به این منظور برای تبدیلشدن به یک معامله گر خوب باید همیشه در حال یادگیری بود و مهارتهای تصمیم گیر خود را تا جایی که به یک ویژگی درونی تفاوت معاملهگر و تحلیلگر تبدیل گردد پرورش داد. معاملهگر منظم و صبور کار خود را با رغبت انجام میدهد و مسئولیت کارهای خود را میپذیرد. به تمام جزئیات دقت کرده و از هر فرصتی برای بهتر شدن بهره میگیرد. او با شکست دلسرد نشده و آن را جزئی از زندگی میداند. برنده شدن در دنیای معاملات بهرهمندی از بهترین فرصتهای معاملاتی نیست، بلکه برنده شدن شما بسته به چگونه بازی کردن کارتهایی دارد که اکنون در اختیار دارید.
معامله گری؛ یک کسب و کار
چنانچه به معاملهگری بهعنوان یک تفریح نگاه کنید، درآمد آن هم مثل تفریح خواهد بود. حرفه معامله گری چه پارهوقت و چه تماموقت، یک کسبوکار جدی است و بایستی با جدیت آن را دنبال کرد. معامله گران موفق همواره معاملهگری را یک شغل و کسبوکار میدانند، استراتژیهای مشخصی برای مدیریت زمان و سرمایه دارند و درعینحال اراده قوی برای کنترل رفتار خود دارند. این یک واقعیت است که معامله گر میتواند بدون داشتن رئیس و همکار، هر طور که دوست دارد، زمان کاری خود را تعریف کند، اما بایستی ساعات کاری منظم و از قبل تعریفشدهای داشته باشد. زمانی که کار کردن با تفریح تفاوتی نداشته باشد، اخراج شدن از حرفه معامله گری هم قابلدرک نخواهد بود. کسب مهارت، تجربه و ثبات از پیشنیازهای اساسی برای معامله گر تماموقت است.
سخن آخر
بنابر موارد ذکرشده، معاملهگر خوب شدن و داشتن معاملات موفق و مستمر در هر بازاری نیاز به تلاش فراوان دارد. قدم اول در این زمینه آموزش و کسب مهارت است. داشتن یک استراتژی مشخص و پایبند بودن به آن از ضروریات معاملهگری است و از این شاخه به آن شاخه شدن نتیجهای جز ضرر به همراه نخواهد داشت. در بازار سرمایه، داشتن نظم و صبر در کنار مدیریت سرمایه و ریسک، برای معامله گر خوب شدن و طول عمر یک معاملهگر بسیار حائز اهمیت است. عواطف و احساسات در معاملهگری نقش بسیار حساسی را بر عهده دارد؛ بنابراین توانایی کنترل احساسات و تسلط بر ذهن مهمترین شاخص یک معامله گر خوب است.
تحلیل چیست و انواع روش های آن کدامند؟
معامله در بازارهای مالی شما را وادار به تحلیل میکند، شما نمیتوانید اقدام به معامله کنید بدون آن که درک و فهمی از آن داشته باشید، درواقع تحلیل همین درک، فهم و مهم تر از این دو تفسیر شما از داده هاست که منجر به اقدامات شما می شود.
اما وقتی از تحلیل صحبت میکنیم دقیقا منظور ما چیست؟ ما در تحلیل فرآیندهای پیچیده را درک، ارزیابی و مجددا تفاوت معاملهگر و تحلیلگر خلق میکنیم، این خلق در پیش بینی مسیر آینده معنی پیدا میکند.
درواقع هر تحلیل سه بخش اصلی دارد:
۱- تجزیه و تحلیل
۲- پیش بینی
۳- اجرا
فهرست این مقاله
چرا تحلیل می کنیم؟
هدف از تحلیل چیزی فراتر از صرفا فهم و افزایش دانستههای ما درباره ی یک موضوع است، ما تحلیل میکنیم تا مبتنی بر نتایج آن تصمیم بگیریم، درواقع به دیوار تحلیل تکیه کنیم، هرچقدر درون و اجزای این تحلیل دقیق تر بررسی شده باشند، دیوار محکم تری برای خود ساخته ایم. لذا هدف از تحلیل کاملا کاربردی است و همین اهمیت تحلیل را روشن میکند.
فرض کنید شما را به صورت حضوری به کارخانه فولاد مبارکه اصفهان میبریم، این شرکت را به عنوان یک فرصت جهت سرمایه گذاری به شما معرفی میکنیم، فرض کنید فولاد مبارکه اصفهان برای اجراسازی یک فاز جدید تولیدی به مبلغی سرمایه لازم دارد و تصمیم به فروش بخشی از سهام خود دارد، چه میکنید؟
- چشم خود را میبندید و پولی را که تمام سرمایه شماست وارد این شرکت میکنید؟
- گزارشات قبلی شرکت را میخوانید بدون این که بدانید فاز جدید تولیدی دقیقا چه فعالیتی دارد؟
- از کسی میخواهید توضیحاتی به شما بدهد؟
اهمیت این که اشاره شد فرض کنید تمام سرمایه زندگیتان را میخواهید وارد این شرکت کنید به خودی خود روشن است، این دقیقا اهمیت و جایگاهی است که تحلیل دارد و بسیاری از تحلیل گران آن را تا سطوحی که به صورت موردی از شما پرسیدیم پایین میآوردند، لذا دقت کنید اگر محتوایی را به عنوان تحلیل روبروی شما گذاشتند، لزوما آن تحلیلی نیست که بشود به آن تکیه کرد و تصمیم گیری کرد، شاید صرفا خواندن گزارشات است، شاید شنیده است و… .
در تحلیل آن چنان باید در دل موضوع بروید که گویی شما خود مدیر آن کارخانه اید، از تمام فرآیندهای آن خبر دارید و مهم تر از همه، میتوانید آینده شرکت را ترسیم کنید.
فراموش نکنید در بازارهای مالی ما دنبال این سوال مهم هستیم: درآینده چه اتفاقی خواهد افتاد؟ گذشته ها گذشته است، هرچقدر هم مهم باشد، هیچ پاسخی جایگزین ترسیم چشم انداز آینده نمیشود و تنها پاسخ به این سوال راهگشا خواهد بود.
مثالی که در اینجا زده شد جهت شفاف کردن اهمیت تحلیل بوده و ممکن است شما هیچ وقت در چنین موقعیتی قرار نگیرید، اما وقتی اقدام به خرید سهام شرکت ها میکنید نیز گویی دقیقا در همین موقعیت هستید.
بازارهای مالی محل فعالیت تعداد زیادی از فعالان است و این تفاوت در رویکردهای معاملاتی به خودی خود پویایی این بازار را به همراه دارد، هوشمندانه تر از اینکه ببینید سایرین چه میکنند، این است که بدانید خودتان روی چه شرکتی سرمایه گذاری کرده اید و شناخت خود را آنقدر از آن بالا ببرید که بتوانید محتمل ترین آینده از شرکت را ترسیم کنید.
این مرحله ای است که آن را خلق کردن میدانیم و این سطح از اتکا به شما قدرت تصمیم گیری میدهد و تحلیل یعنی رسیدن به این مرحله، نه ماندن در مرحله خواندن گزارشات و شنیده ها و… .
تحلیلگر کیست؟
نکته ای که در همینجا به آن اشاره خواهیم داشت آن است که در توضیحات ما هم به تحلیلگر و هم به معامله گر اشاره داشتیم، آیا این دو یک مفهوم اند و تفاوتی ندارند؟ به طور قطعی جواب خیر است. پاسخ دقیق تری برای آن که تحلیلگر چیست در این خواهد بود که تفاوت تحلیلگر و معامله گر روشن شود، بسیاری از افراد تحلیلگران خوبی هستند ولی معامله گران ضعیفی اند و بالعکس، بسیاری از افراد معامله گران خوبی اند ولی تحلیلگران حاذقی نیستند، گرچه به عقیده نگارنده حالت دوم کمتر است چراکه کسی که معامله گر خوبی است، توانایی درک و تجزیه و تحلیل امور را نیز دارد. نکته مهم متفاوت بین این دو آن است که در معامله گری دنیایی از مهارتهای روانشناختی، مدیریت سرمایه و… نهفته است که در کتاب ها و منابع نوشته نشده و جز با تجربه معامله گری به دست نمیآید و این تفاوتی است که معامله گران و تحلیل گران دارند، شاید اگر دنبال ایجاد یک تمایز مشخص باشیم، باید بگوییم معامله گران از تحلیل تحلیل گران برای تصمیم گیری استفاده میکنند.
بسیاری از تحلیل گران، صرفا خواندن گزارشات مالی شرکت ها را تحلیل تلقی میکنند، ولی همانطور که در بخش اول اشاره شد تحلیل سه بخش دارد و تا اجرا ادامه دارد.
انواع تحلیل
دو نوع کلی از تحلیلهای رایج مورد استفاده فعالان بازارهای مالی تحلیل بنیادی و تکنیکال است. در تحلیل بنیادی تحلیلگران اقدام به تفسیر شرایط شرکت از ابعاد مالی میکنند که منجر به دست یافتن به مفهوم مهم و پر کاربردی به نام ارزش ذاتی میگردد و در تحلیل تکنیکال، تحلیلگران اقدام به تفسیر رفتارهای قیمتی سهم در ادوار گذشته میکنند تا بتوانند مبتنی بر الگوهای به جا گذاشته شده آینده را پیش بینی کنند.
در بازارهای مالی شما با حجم زیادی از داده ها روبرو هستید، تحلیل ابزار شماست برای آن که با چشمان بسته اقدام به معامله نکنید، هریک از انواع تحلیل به یکی از ابعاد این داده ها میپردازد که در ادامه به آن ها خواهیم پرداخت:
۱- تحلیل بنیادی
مثال خرید بخشی از سهم کارخانه فولاد مبارکه اصفهان را به یاد آورید، فرآیندی که برای سرمایه گذاری در این شرکت پیش میبرید را با خود مرور کنید، ما هم با شما مرور میکنیم:
- بررسی داده های گذشته و تاریخی شرکت
- بررسی فرآیندهای عملیاتی شرکت
- بررسی رقبا و سایر بازیگران صنعت
- بررسی شرایط صنعت مربوطه
- بررسی چشم انداز صنعت، تقاضا، تکنولوژی و…
- بررسی ریسک های فعلی و اتی
- بررسی مشکلاتی که سر راه تولید و فروش شرکت است
- بررسی شرایط صنعت در اقتصاد جهانی
- بررسی فاکتورهای اقتصاد کلان همچون نرخ بهره، تورم، ارز و…
تحلیل بنیادی، مهارت مدل سازی فرآیند منطقی تصمیم گیری راجع به سرمایه گذاری در شرکت، با تمرکز با انواع فاکتورهای بالاست که با شما مرور کردیم، فرایند منظم فکر کردن، از کجا به کجا رسیدن و بررسی دقیق دادههای مالی شرکت ها در تحلیل بنیادی میگنجد.
اینکه پولی که مانند خون در رگهای شرکت در جریان است چه مسیری را طی میکند، در بررسی این مسیر شما درگیر بررسی فرآیندهای عملیاتی، بازاریابی، ریسک، فروش، تامین مواد و… شرکت ها نیز خواهید شد.
بدون شک شما سهام شرکت فولاد مبارکه را نمیخرید که هفته آینده بفروشید، لذا داشتن چشم انداز چندین ساله از صنعت و عملیات شرکت از اهمیت برخودار است.
در تحلیل بنیادی، تحلیل گران با مفهوم مهمی به نام ارزش سر و کار دارند، یعنی نتیجه بررسیهای خود را در قالب این مفهوم خلاصه میکنند، ارزش نشان دهنده آینده است.
درواقع مفهومی آتی را به امروز بر میگرداند، آینده را تخمین میزند و سوالی که مطرح می کند این است که آیا با در نظر گرفتن این چشم انداز، امروز این شرکت ارزش خرید دارد یا خیر؟ اگر قیمتی که به شما ارائه میدهند از ارزش مد نظرتان کمتر باشد، درواقع ارزان تر است و دارایی را میخرید و در غیر این صورت خیر.
به صورت دقیق تر و تخصصی تر، باید مفهوم ارزش گذاری را بازترکنیم، که با توجه ب اینکه تمرکز این مقاله بر تحلیل بنیادی است به یکی از مهمترین روشهای ارزش گذاری (به بیان دقیق تر ارزشیابی) بسنده میکنیم. ارزش گذاری تنزیل جریانات نقدی آتی به امروز است.
درواقع جریانات نقدی را برای سه تا ۵ سال به طور معمول پیش بینی میکنند و از آنجائی که این اعداد مربوط به حال حاضر نیست و در سالهای آتی تحقق پیدا میکند، نزخ تنزیلی را برای آن در نظر میگیرند که به نوعی بازدهی مورد انتظار سرمایه گذار از فاصله زمانی امروز تا آینده ای است که جریانات نقدی در آن زمان تحقق پیدا میکند.
در تحلیل بنیادی یکی از مهمترین ابزارهای مورد استفاده تحلیل گران، صورتهای مالی شرکت هاست، گرچه گذشته دقیقا در آینده اتفاق نمیافتد، اما راهنمای خوبی برای ترسیم آینده خواهد بود، لذا یک تحلیل گر بنیادی باید توانایی خواندن و سپس تجزیه و تحلیل صورتهای مالی را داشته باشد.
دیدگاه های تحلیل بنیادی
دو دیدگاه از بالا به پایین و از پایین به بالا در تحلیل بنیادی مورد استفاده قرار میگیرد. در دیدگاه از بالا به پایین، تحلیل از بررسی وضعیت اقتصاد جهانی و وضعیت صنعت در جهان آغاز شده به وضعیت اقتصاد در ایران و صنعت در ایران و در نهایت تحلیل شرکت میرسد. در دیدگاه از پایین به بالا، از بررسی شرکت شروع میشود و این مسیر برعکس پیموده میشود.
سوالی که مطرح میشود این است که چه شرکتی را تحلیل کنیم، در این حالت اگر صنعت خاصی را مد نظر دارید پیشنهاد میشود از طریق رویکرد پایین به بالا فاکتورهای عملیاتی شرکت ها را مقایسه و شرکت برتر را در زمان کمتر انتخاب و سپس زمان بیشتری به تحلیل دقیق آن شرکت اختصاص دهید و اگر صنعت مد نظر ندارید از طریق رویکرد بالا به پایین به بررسی وضعیت و چشم انداز صنایع پرداخته و پس از انتخاب صنعت پر پتانسیل، اقدام به انتخاب شرکت از طریق حالت اول کنید.
در بررسی صنعت پر پتانسیل نیز مطالعه گزارشات شرکتهای خارجی و گزارشات چشم انداز صنایع خارجی کمک شایانی به شما میکند، ضمن اینکه در اینجا تاکید زیادی بر این موضوع داریم که بخصوص در شرکتهایی که صادرات و یا واردات دارند، موضوع چشم انداز و وضعیت صنایع در جهان از اهمیت زیادی برخودار است.
۲-تحلیل تکنیکال
معامله گری در بازارهای مالی و اعداد را باید همراه همیشگی هم دانست، تحلیل تکنیکال در نگاه اول روند تاریخی قیمتهای معاملاتی سهام است، اما کاربرد تفاوت معاملهگر و تحلیلگر آن به سادگی این جمله نیست و چگونگی پردازش و استفاده از این داده ها بسیار پیچیده و نیازمند دانش تخصصی است، به طوری که امروزه انواع مختلفی از تحلیل ها با پایه تکنیکال همچون تحلیل کلاسیک، امواج الیوت و… مورد استفاده قرار میگیرد.
تحلیل تکنیکال یک فرض مهم را درون خود دارد و آن، این است که تمام فاکتورهای لازم برای تصمیم گیری در قیمت لحاظ تفاوت معاملهگر و تحلیلگر شده است، لذا تحلیلگران تکنیکال تسلط کافی به این دانش را برای تصمیم گیریهای خود کافی میدانند.
فرض دیگر تکنیکال آن است که تاریخ تکرار خواهد شد و آن رفتاری که سهم در گذشته از خود نشان داده با احتمال بالایی در آینده تکرار خواهد شد، به بیان دقیق تر، بسیاری از تحلیل گران تکنیکال برای هر سهم یک شخصیت رفتاری قائل هستند و این مسئله را در تحلیلهای خود بسیار موثر میبینند.
درواقع تحلیل گر تکنیکال معتقد است که نیروهایی که بر عرضه و تقاضای بازار موثر هستند، از جمله عوامل اقتصاد داخلی، جهانی، عملیات شرکت ها و… همه و همه بر قیمت ها تاثیر میگذارند. نمودارهای معلول این عوامل هستند و آنچه که “باید” در قیمت ها دیده شده است.
یکی از مهمترین مفاهیم تحلیل تکنیکال، مفهوم روندها هستند، مطالعات زیادی روی ابزارهای شناخت روندها نیز انجام شده، در واقع اینکه تحلیل گر تکنیکال بتواند روند اصلی را تشخیص دهد از اهمیت بالایی برخودار است. علت هم آن است که قیمت ها تمایل دارند به صورت کلی (نه جزئی) در جهت روند حرکت کنند.
تفاوت تحلیل بنیادی و تکنیکال در افق سرمایه گذاری
بسیاری معتقدند تحلیل تکنیکال برای بازههای زمانی کوتاه مدت و تحلیل بنیادی برای بازههای زمانی بلندمدت استفاده میشود، اما حقیقت آن است که تحلیل تکنیکال برای بازههای زمانی بلندمدت نیز ابزارهایی را فراهم کرده است، پس دلیل این حرف چیست؟
به صورت دقیق تر باید گفت، ابزار تحلیل تکنیکال برای تصمیم گیری در بازههای زمانی کوتاه مدت امکانی فراهم کرده که تحلیل بنیادی این امکان را در اختیار ما قرار نمیدهد و این تمایز بین این دو روش به لحاظ افق سرمایه گذاری است.
اما در ابتدای صحبت به اعداد اشاره داشتیم، ارتباط تحلیل تکنیکال و اعداد در چیست؟
اساس شکل گیری تحلیل تکنیکال بر روشهای مبتنی بر ریاضی، آمار و هندسه است. همین امر نیز این روش را در صورت استفاده صحیح با دقت بالایی همراه کرده است. همین ویژگی دانش تکنیکال باعث میشود فرد بتواند از تخصص خود در هر بازاری استفاده کند، درواقع ورود به بازار جدید در فاندامنتال نیازمند دانش بیشتر و جدید خواهد بود و این درباره تکنیکال صدق نمیکند.
تکنیکال به نوعی مهارت کار با داده ها در قالب نمودارهای قیمتی است و تفاوتی ندارد آن سهم از چه صنعتی باشد، در چه بازاری باشد و در چه اقتصادی، این مفاهیم اما در بنیادی و فاندامنتال بسیار حائز اهمیت است.
جمع بندی
اینکه شما از کدام یک از این دو نوع تفاوت معاملهگر و تحلیلگر تحلیل استفاده کنید کاملا منطبق با سبک معاملاتی خودتان است، برخی تحلیل گران کاملا ارزشی هستند و از تحلیل بنیادی استفاده میکنند، برخی دیگر کاملا رویکرد تکنیکال دارند و برخی دیگر نیز هردوی این تحلیل ها را کنار هم مورد استفاده قرار میدهند.
شاید بتوان گفت مهم تر از آن که شما از هردوی این تحلیل ها استفاده کنید، میزان مهارت شما در آن هاست، ولی قطعا بدون تحلیل، سرمایه گذاری برای شما همانند رانندگی با چشمان بسته و در تاریکی است که احتمال عدم بقا در بازارهای مالی (از بین رفتن سرمایه) را بسیار بالا میبرد.
چطور با تخفیف کارمزد در صرافی های ارز دیجیتال ثبت نام کنیم؟
نام صرافی | تخفیف کارمزد | IP خارج از ایران | لینک ثبت نام |
---|---|---|---|
![]() | دارد | نیاز دارد | ثبت نام با تخفیف کارمزد |
![]() | دارد | نیاز دارد | ثبت نام با تخفیف کارمزد |
![]() | دارد | نیاز ندارد | ثبت نام با تخفیف کارمزد |
![]() | دارد | نیاز ندارد | ثبت نام با تخفیف کارمزد |
بیت ۲۴ | دارد | نیاز ندارد | ثبت نام با تخفیف کارمزد |
آبان تتر | دارد | نیاز ندارد | ثبت نام با تخفیف کارمزد |
توجه: با وجود اینکه دو صرافی کوینکس و کوکوین هر دو فعلا بدون نیاز به تغییر IP فعالیت میکنند اما بهتر است برای امنیت بیشتر از IP ثابت خارج از ایران استفاده کنید.
برای ورود به صرافی کوینکس حتما باید با IP خارج از ایران وارد شوید.
تفاوت معامله گر و سرمایه گذار در چیست؟
معمولا دو واژهی معاملهگر و سرمایهگذار به اشتباه جای یکدیگر بهکار میروند. معاملهگران و سرمایهگذاران حرفهای بهدرستی فرق این دو را میدانند؛ این دو مفهوم کاملا از یکدیگر مجزا هستند. شاید یکی از دلایل اشتباه در تشخیص این دو مفهوم آن است که هردوی آنها از یک هدف مشترک برخوردار هستند؛ یعنی کسب درآمد از بازار سهام.
اما وجه تمایز این دو قشر آن است که رویکردهای آنها در راستای دستیابی به این هدف مشترک متضاد است. به سادهترین بیان، میتوان گفت که معاملهگران بورس، سهام خرید و فروش میکنند و سرمایهگذاران، در شرکتها سرمایهگذاری میکنند. حال بیایید با تمرکز بر سه مفهوم اصلی مرتبط با هر یک از این دو فعالیت، موضوع را برایتان روشنتر کنیم:
فلسفهی اصلی
سرمایهگذاران در درجهی اول از دیدگاه فاندامنتال به بازار سهام نگاه میکنند. هنگام انتخاب یک سهم، سرمایهگذاران کاملاً روی آنچه شرکت انجام میدهد و قرار است در آینده نیز انجام بدهد، سرمایهگذاری میکنند. آنها بیشتر به نتیجه نهایی اهمیت میدهند. آنها گزارشهای مالی شرکت را میبینند که شامل ترازنامه، صورت سود و زیان، صورت جریان وجوه نقد و سایر اسنادی میشود که شرکت موظف است برای سهامداران خود افشا کند.
این گزارشها، میزان بدهی شرکت نسبت به جریان نقدی کل، سهم شرکت از بازار نسبت به رقبا، میزان رشد و پیشبینیها و از همه مهمتر میزان سودآوری آنها را به سهامداران نشان میدهند. سرمایه گذران کنفرانسهای عمومی شرکت در طول فصل انتشار گزارشات درآمد را گوش میکنند. از دیگر اطلاعات موردتوجه سرمایه گذاران میزان سود تقسیمی در هر سه ماهه (در آمریکا برخی از شرکتها هر سه ماه سود تقسیمی پرداخت میکنند در حالی که در ایران سالانه پرداخت میشود) و هرگونه اطلاعات مفید دیگری است که برای تصمیمگیری درمورد خرید سهام شرکت میتواند مؤثر واقع شود.
اما معامله گران در درجهی اول از دید تکنیکال به بازار سهام نگاه میکنند. معامله گران از ابزارهای مختلفی استفاده میکنند که سرمایهگذاران کمتر از آنها بهره میگیرند. یکی از این ابزارها، اسکنر (دیدهبان دارای فیلتر) سهام میباشد؛ ابزاری حیاتی که به معاملهگران کمک میکند تا در هر لحظه، با فیلتر کردن دیدهبان با تنظیمات خاص و دلخواه سهم مورد نظر خود را پیدا کنند. با اسکنر سهام، معاملهگران میتوانند هر سهمی را، خواه رو به بالا و خواه رو به پایین باشد، چه ارزش بازار آن کوچک و چه بزرگ داشته باشد و چه دارای حجم زیاد یا کم و شناوری بالا یا پایین باشد، انتخاب کنند. اینها اصطلاحات تکنیکال هستند که احتمالاً سرمایهگذاران به دنبال انها نیستند. نکته این است که معامله گران به دنبال شکار این حرکات بزرگ در نوسانات قیمت باهدف کسب سودهای احتمالی هستند و فیلترهای درون اسکنر سهام میتواند کمک کند تا به این مقصود برسند. (سایت finviz یک نمونه برای پیگیری دیدهبان بازار سهام آمریکا است)
در حالی که سرمایهگذاران گزارشهای مالی یک شرکت را رصد میکنند، معاملهگران بادقت نمودار سهام شرکت را مورد بررسی قرار میدهند. در این نمودارها ، معاملهگران بسیاری از اندیکاتورهای مورد مطالعه در برنامه معاملاتی خود را اعمال میکنند تا نقاط ورود و خروج مناسب را کشف کنند. آنها شاخصهایی مانند میانگینهای متحرک (ابزاری برای ارزیابی صعودی یا نزولی بودن روند سهام) و یا اندیکاتور شاخص مقاومت نسبی RSI (ابزاری برای تعیین اشباع فروش یا خرید سهام) را مورد استفاده قرار میدهند.
اما قبل از اینکه معاملهگران شروع به معامله یک سهام کنند، درصدد رصد الگوهای خاصی در آن نمودار برمیآیند. هر معاملهگر یک استراتژی دارد و از این رو، به دنبال الگویی است که در حوزه استراتژی او جای بگیرد. پس از آن، معاملهگران سطح حمایت یا مقاومت شکستهشده را پیدا میکنند. آنها تعداد بیشماری از فاکتورها تفاوت معاملهگر و تحلیلگر مانند فاصله قیمت خرید و فروش، نوع معاملات انجامشده در حال حاضر و نوع کندل ایجادشده در زمان ورود به معامله خرید را بررسی میکنند. همهی این ابزارها به طور ویژهای برای معاملهگران روزانه مهم هستند.
مدت زمان
همانطور که هر سرمایهگذار عادی نیز میگوید، هرگز سعی نکنید برای بازار زمان تعیین کنید. سرمایهگذاران برخلاف معاملهگران میل ندارند تا به حرکت روزانه و یا حتی حرکت هفتگی قیمتها توجه کنند و آنها را مورد بررسی قرار بدهند. آنها به اندازهی یک معاملهگر به نوسانات بازار توجه ندارند. آنها اساساً چشمانداز بلندمدتتری نسبت به معاملهگران دارند؛ این چشمانداز مطمئناً بیشتر از یک سال بوده و میتواند حداقل ۵ سال باشد. از دیدگاه این گروه، زمانبندی کردن بازار کاری احمقانه است.
با این حال، از دیدگاه یک معاملهگر، زمانبندی بازار همهچیز است. معاملهگران سوئینگ در تایمفریمهای متفاوت با بهرهگیری از نوسانات قیمت به دنبال خرید در قیمت کم و فروش در قیمت بالا (و یا خرید در قیمت بالا و فروش در قیمت کم) هستند؛ نکتهای که یک سرمایهگذار معمولاً اهمیتی به آن نمیدهد و فقط آرام مینشیند. یک معاملهگر روند، سعی دارد در قیمت بالا خرید کند و در قیمت بالاتر بفروشد (و یا در قیمت پایین بفروشد و در قیمت پایینتر معامله را با سود ببندد). به عبارت دیگر، یک معاملهگر سهام را با دید کوتاهمدت یا میانمدت؛ و یک سرمایهگذار همان سهام را با دید طولانیمدت خریداری خواهد کرد.
تشخیص نوع معاملهگری فرد نیز مهم است. یک معاملهگر روزانه، سهام را در همان روز ظرف چند ساعت، چند دقیقه یا حتی چند ثانیه خریداری میکند و میفروشد؛ در حالی که یک معاملهگر سوئینگ، سهام را حداقل برای یک روز نگه میدارد. (برای آگاهی از انواع استراتژیهای معاملاتی در بازار این مقاله را بخوانید)
سطح مهارت
هرچه وقت بیشتری در بازار صرف کنید، به طور طبیعی در معرض ریسک بیشتری قرار میگیرید. زمان حضور یک معاملهگر (از نظر خرید و فروش در بازار)، میتواند به طور قابلتوجهی طولانیتر از یک سرمایهگذار باشد؛ بنابراین به سطح مهارت بیشتری برای موفقیت در کسب درآمد نیاز دارد.
یک معاملهگر مجبور است زیان خود را سریع کنترل کند؛ در صورتی که یک سرمایهگذار میتواند در صورت مواجههی شرکت با یک مانع، تا زمانی که اصول تحلیل بنیادی آن دستنخورده باشد، صبر کند.
هر یک از این فعالیتها به اصول فکری دیگری نیز احتیاج دارند. سرمایهگذاران باید از نوعی باور و ادراک در مورد شرکتی که سهام آن را خریداری میکنند، برخوردار باشند. از آن سو، رویکرد یک معاملهگر کمتر احساسی است؛ در واقع، تصمیمات آنها در هنگام تحلیل تکنیکال سهام باید بر اساس منطق باشد.
نتیجه نهایی
صرف نظر از رویکرد شما نسبت به بازار سهام، بدون شک برای انجام هر کار، تحقیقات گستردهای لازم است. یک معاملهگر باید بسیاری از شرایط تکنیکال را بررسی کند تا سهامی را که ارزش معامله دارد، بیابد؛ و یک سرمایهگذار باید ریز و درشت شرکت را مطالعه کند تا متوجه پایداری یا عدم پایداری فلسفهی مالی، محصول نهایی و یا خدمات شرکت در بلندمدت شود.
چگونه با معاملات زنده به یک معاملهگر حرفهای تبدیل شویم؟
آموزش معامله گری زنده این روزها طرفداران زیادی پیداکرده است و شمار زیادی از فعالان بازار میخواهند با فراگرفتن آموزشهایی پیشرفته و اصولی مدیریت ریسک و سرمایه را بیاموزند تا بتوانند بهترین خروجی از اقدامات اقتصادی خودشان داشته باشند. اگر شما هم جز این دسته از افراد هستید و مشتاق دانستن اطلاعات بیشتری درزمینهٔ آموزش معامله گری زنده هستید، حتماً تا پایان این مطلب با ما همراه باشید و خواندن هیچیک از قسمتهای این مطلب را از دست ندهید.
برای کسب اطلاعات بیشتر درزمینهٔ آموزش معامله گری زنده باید دو سؤال مهم را پاسخ دهیم. نخست اینکه معامله گری چیست و دیگری اینکه چگونه میتوانیم با معاملات زنده به یک معامله گر حرفهای تبدیل شویم. پس با ما همراه باشید تا پاسخ این سؤال را برایتان تشریح کنیم.
معامله گری چیست؟
برای آنکه بدانیم معامله گری چیست ابتدا باید بدانیم که معامله گر کیست و برای دانستن پاسخ این سؤال هم باید به این چند مهم پاسخهای روشنی بدهیم که؛
- تحلیل گر کیست و تحلیل گری چیست؟
- سیستم معاملاتی چیست؟
- مدیریت ریسک و سرمایه چیست؟
- روانشناسی معامله گری چگونه است؟
فرق تحلیل گر و معامله گر چیست؟
برای آنکه درباره آموزش معامله گری زنده راه را هموار کنیم در قالب مثالی ساده، تفاوت یک تحلیل گر و یک معامله گر را ذکر میکنیم.
شخصی را تصور کنید که 50 معامله پشت سر هم با سود 100 درصدی انجام داده و در معامله 51 با ضرر 100 درصدی همراه بوده است. این فرد قطعاً تحلیل گری حرفهای و کمنظیر است چراکه از 51 معامله توانسته 50 مورد پیشبینی درست داشته باشد؛ اما همین فرد درعینحال یک معامله گر مبتدی است. چراکه اولاً فقط در یک معامله کاملاً ورشکسته شده و اینکه در معاملات خودش ریسک زیادی به سرمایه تحمیل داشته است.
حال که با یک مثال ساده تفاوت بزرگ بین معامله گر و تحلیل گر مشخص شد در تکمیل سؤال مهم «معامله گر کیست؟» باید این را بگوییم که معامله گر کسی است که افزون بر تحلیل گری فوقالعاده، در دو مورد زیر هم کاملاً تسلط دارد:
- مدیریت ریسک و سرمایه
- روانشناسی معامله گری کاملاً قوی
ویژگیهای مهم یک معامله گر
نکته مهم دیگری که در مورد آموزش معامله گری زنده باید ذکر شود مربوط میشود به ویژگیهای یک معامله گر.
یک معامله گر افزون برای اینکه باید در تحلیل گری توانایی بالایی داشته باشد، باید به لحاظ ویژگیها و خصلتهای شخصیتی هم فردی متعادل باشد. به این معنا که معامله گر حرفهای باید حد میانه بین ریسکپذیری و ریسک گریزی و حد وسط بین ترس و بیباکی را دارا باشد. ویژگیهای شخصیتی معامله گر حرفهای همچون انسانی کامل است که ترس و طمع و شجاعت و پذیرش را بهخوبی میشناسد و حدی متعادل میان آنها را اجرا میکند.
معامله گر حرفهای شدن از مسیری پله به پله و قدمبهقدم میگذرد و درنهایت به بالاترین مرحله از حرفهای شدن میرسد. نخستین گام قرار گرفتن روی پله تحلیل گری است.
اما تحلیل گری صرفاً به حضور در یک دوره خلاصه نمیشود، آموزش تحلیل گری تنها میتواند تحلیلی درست از روند بازار به شما بدهد اما اینکه در این بازار باید چگونه رفتار کرد و چه زمانی وارد شد و چه زمانی معامله کرد موضوع دیگری است و اینجاست که اهمیت آموزش معامله گری زنده مشخص میشود تا فرد بتواند سیستم معاملاتی درستی را تعریف کند و اینگونه فعالیت داشته باشد.
روش معاملاتی معامله گران حرفهای چگونه است؟
اینکه تعریف دقیق سیستم معاملاتی چیست موضوعی مفصل است که باید آن را در دورههای آموزش معامله گری زنده فرابگیرید اما ذکر یک نکته مهم درباره معامله گران حرفهای جهان لازم است. معامله گران حرفهای در تمام جهان با سیستمهای معاملاتی مختلف و متفاوتی کار میکنند؛ اما همه این افراد در یک نقطه مشترک هستند و آنهم این است که حرفهایها از سیستمهای پیچیده دوری میکنند و در مقابل سیستم شخصی خودشان را ایجاد کرده و مطابق با آن پیش میروند.
حرفهایهای معامله گری در طی زمان با انجام معاملات گوناگون سیستم خودشان را شناختهاند و البته آن را مورد آزمونوخطا قرار دادهاند و حالا باایمان کامل به آن پایبند هستند. این دسته از افراد تمرکز اصلی خودشان را روی مدیریت ریسک و سرمایه گذاشتهاند و با استفاده از یک روانشناسی معامله قوی به این سیستم معاملاتی شخصی وفادار و پایبند میمانند.
نتیجه مهم این بحث این است که اگر دوست دارید بعد از حرفهای شدن در تحلیل گری، معامله گری قوی هم باشید باید پس کسب آموزش معامله گری زنده، در سیستم معامله گری شخصی خودتان وزن بالایی برای مدیریت ریسک و سرمایه و البته روانشناسی معامله گری قائل باشید. البته کمتر کسی در سالهای ابتدایی فعالیت خودش در بازارهای مالی به این امور توجه میکند. همه فکر میکنند همهچیز به تقویت قدرت تحلیل گری بستگی دارد و اینگونه از مدیریت ریسک و سرمایه و روانشناسی معامله گری غافل میشوند.
یک پیشنهاد شگفتانگیز برای آموزش معامله گری زنده
حال که نکات مهم و البته مقدماتی درباره معامله گری و تعریف آن ذکر شد و اطلاعات ابتدایی درزمینهٔ مدیریت ریسک و سرمایه ارائه شد شاید سؤال اصلی این باشد که چگونه میتوان در امر آموزش معامله گری زنده موفق شد.
در انتهای این مطلب پیشنهاد ما به شما مراجعه به مجموعه معتبر و باسابقه میداس سرمایه است که میتوانید با استفاده از امکانات بالای آن و تجربه و تخصص کارشناسان خبره آن در امر آموزش معامله گری به پیشرفتهای بالا رسیده و قدمبهقدم به سمت تبدیلشدن به یک معامله گر حرفهای قدم بردارید. میداس سرمایه در کنار تعریف آموزشها و دورهها متنوع، ویدیوهای کاربردی و البته کوتاهی هم برای شما آماده کرده که میتوانید با مراجعه به سایت این مجموعه آنها را مشاهده کنید و اطلاعات خودتان را از راه این ویدیوها افزایش دهید.
کارشناسان خبره میداس سرمایه آماده هستند تا پرسشهای مختلف شما درزمینهٔ آموزش معامله گری زنده را پاسخ دهند. در کنار این پشتیبانی، بانک مقالات سایت میداس سرمایه هم میتواند منبعی غنی برای دریافت اطلاعات بیشتر برای شما باشد.