گزینه های باینری چیست

تئوری داو در تحلیل تکنیکال چیست؟

نمودارهای شمعی در عین سادگی دربرگیرنده اطلاعات زیادی هستند.

قلم زمینه حکاکی کد ۱۱۱۰

هنری مشخصات: قلم زمینه حکاکی ۱۱۱۰ از جنس فولاد و ضد زنگ می باشد. سایز آن 8 میلیمتر است. مناسب برای حکاکی روی چرم کراست می باشد. ساخت کشور ایران و با کیفیت و ظرافت عالی می باشد. ویدئوی قلم زمینه حکاکی ۱۱۱۰ در آپارات.

منبع کلیپ : وبسایت آپارات -> کانال -> chiyaco-art

تمامی کلیپ ها به صورت امبد در سایت نمایش داده میشوند ، یعنی هر پخش کلیپ به آمار پخش کلیپ در آپارت شما اضافه میکند و برابر با پخش شدن کلیپ در سایت آپارت است(به طور رایگان تعداد پخش کلیپ شما بیشتر میشود).

ایده پردای رویداد: توسعه تجارت آرتام ایرانیان اجرا، هماهنگی و تهیه کننده: توسعه تجارت آرتام ایرانیان سفارش دهنده و کارفرما: گروه شهر خلاق شهرداری مشهد سال اج.

هور حرا، مرتضی آخرتی

ساخت کلیپ انگیزشی آرام زندگی کن با صدای رضا بهرامی ساخته شده در استودیو گاماروم

ساخت ویژوآلایزر پادکست با صدای مریم ماهور ساخته شده در استودیو گاماروم

اموزش ساخت هدفون خرگوشی در ساکورا اسکول!!

^مــسابـقـه اسـلـایم داریم^

ساخت ویژوآلایزر پادکستهای رضا بهرامی ساخته شده در استودیو گاماروم

بازی با اسلایم شنی صورتی

دیگر قرار آن نیست به امروز بازگردید گفتند بس محال است دوباره آغاز گردید هر آنچه ز امروز نیاز فرداست بردارید به هر چه وابسته اید و عشقش سر دارید دست در دس.

ساخت موزیک ویدیو آهنگ پاقدم با صدای رضا بهرامی ساخته شده در استودیو گاماروم

برنامه صبح بخیر ایران شبکه یک

خط زدن ادما هرچیزی واجب تره

مشخصات: قلم زمینه حکاکی ۱۱۱۰ از جنس فولاد و ضد زنگ می باشد. سایز آن 8 میلیمتر است. مناسب برای حکاکی روی چرم کراست می باشد. ساخت کشور ایران و با کیفیت و ظرافت.

ایده پردای رویداد: توسعه تجارت آرتام ایرانیان اجرا، هماهنگی و تهیه کننده: توسعه تجارت آرتام ایرانیان سفارش دهنده و کارفرما: گروه شهر خلاق شهرداری مشهد سال اج.

تحلیل تکنیکال چیست ؟

تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال چیست ؟ با نیک وست همراه باشید تا برایتان توضیح دهیم.

تاریخچه

تحلیل تکنیکال در واقع مطالعه قیمت ها با استفاده از ابزارهایی مثل نمودار است.

ریشه تحلیل تئوری داو در تحلیل تکنیکال چیست؟ تکنیکال از تئوری داو گرفته شده است. تئوری داو در حدود سال ۱۹۰۰ توسط چارلز داو نوشته شد. چارلز داو همان کسی است که وال استریت ژورنال را بنا نهاد.

از دیگر کار های مشهور وی معرفی شاخص میانگین صنعتی داو جونز است. این شاخص با وجود داشتن نواقص و نقدهای زیادی که به آن وارد است یکی از شاخص‌ های مهم اقتصادی به شمار می رود.

نظریه داو در تحلیل تکنیکال چیست ؟‌

تحلیل تکنیکال چیست

تئوری داو به طور مستقیم یا غیر مستقیم حقایقی مثل روند طبیعی قیمت ها، صعود یا نزول قیمت به واسطه داشتن اطلاعات کافی، تایید و تبیین تغییر روند قیمت ها به واسطه انعکاس حجم مبادلات، خطوط حمایت و مقاومت را شامل می‌شود.

تمرکز تئوری داو روی حرکت قیمت سهام، متد جدید تحلیل تکنیکال را کامل کرد. در واقع بر اساس این نظریه قیمت تمام آن چیزی است که ما باید مورد تحلیل قرار دهیم.

چرایی این اعتقاد داو به دلیل دانشی است که از علم اقتصاد داریم. عوامل مختلف عرضه و تقاضا اثرات خود را بر روی قیمت گذاشته اند و ما با بررسی قیمت همه‌ ی آن چه نیاز داریم را به دست می آوریم.

به مرور زمان از این روش برای تحلیل بازارهای اوراق بها دار، بازار ارز و فارکس و همچنین بازار بورس کالا استفاده شد.

کلیات تحلیل تکنیکال چیست ؟

در واقع تحلیل تکنیکال به ما کمک می‌ کند تا سرمایه گذاری خود را بهبود ببخشیم. اما باید حواستان باشد تحلیل تکنیکال مانند یک چوب جادو عمل نمی کند و همه سوالات شما را پاسخ نمی دهد بلکه فقط روش علمی تری برای تحلیل بازار به شما ارائه می دهد.

برای مثال با استفاده از تحلیل تکنیکال شما نمی‌ توانید بفهمید فردا، هفته آینده یا سال بعد قیمت ها چه تغییری خواهند داشت اما می توانید تخمین خوبی از شرایط بزنید.

روش کار تحلیل تکنیکال بدین صورت است که با آزمودن قیمت های گذشته و حجم مبادلات حرکتهای آینده قیمت را پیش بینی می کند.

پس از به دست آوردن روند تغییر قیمت، با توجه به محدوده نوسانات بازار فرصت تئوری داو در تحلیل تکنیکال چیست؟ های خرید و فروش مشخص می شود. به زبان دیگر به فرآیند تحلیل قیمت های گذشته سهام برای تعیین قیمت های احتمالی آینده تحلیل تکنیکال گویند.

در این روش تحلیلی حرکت قیمت جاری (قیمت های انتظاری جاری) با حرکت قیمت در دوره قبل مقایسه می شود تا نتیجه معقولی پیش بینی شود.

کارشناسان سنتی بر این باورند که تاریخ خودش را تکرار میکند، ولی افراد مدرن تر اعتقاد دارند که باید از گذشته پند گرفت

در هر دو تفسیر از تحلیل تکنیکال نتیجه گیری یکسان است. گذشته بسیار پر اهمیت تر از آن است که فکر می کنید.

بیشتر بخوانید: تله خرسی چیست؟

علم تحلیل تکنیکال در حالت کلی به دو دسته تقسیم می شود:

۱) تحلیل تکنیکال ذهنی subjective technical analysis : در این تحلیل مفاهیم بر اساس مشاهدات صورت می گیرد.

در واقع هر شخص پس از مشاهده یک الگو برداشت شخصی خود را اذ آن الگو خواهد داشت. برای مثال ممکن است فردی متوجه یک الگو در یک نمودار شود در صورتی که فرد دیگری آن الگو را شناسایی نکند.

بیشتر بخوانید: گپ یا شکاف چیست ؟‌

این نوع برداشت معمولاً در الگوهای کلاسیک معمول است.

۲) تحلیل تکنیکال عینی objective technical analysis : این تحلیل برعکس تحلیل تکنیکال ذهنی یک روش کاملاً علمی است. این تحلیل بر پایه مفاهیم ریاضی و محاسباتی که با توجه به این مفاهیم انجام می شود به بررسی شرایط می‌ پردازد.

مثلاً وقتی میگوییم قیمت بالای پارامتر معینی قرار گرفته است میتوان با تقریب خوبی این حرف را دقیق دانست و همه تحلیلگران تفسیری تقریباً مشابه از این گزاره خواهند داشت.

در واقع اساس کار تحلیل تکنیکال استفاده از نمودار و رابطه های ریاضی است. با این روش روند های کوچک و بزرگ تغییر قیمت در طول زمان به دست می آید.

در تحلیل تکنیکال باید مواردی از قبیل:

  • عوامل انسانی
  • تحلیل بنیادی
  • چرخ رولت
  • داد و ستد خودکار

زمینه‌ های قیمت که خود به هشت بخش: قیمت باز (آغازین)، قیمت بالا (فراز)، قیمت پایین (نشیب)، قیمت بسته (پایانی)، حجم، بهره ی آزاد، قیمت پیشنهادی و قیمت درخواستی است تقسیم می شود

و نمودارها از قبیل: نمودار خطی، نمودار میله ایو… را در نظر گرفت.

به عنوان حسن ختام به دو نقل قول معروف از سر وینگ پینرو می پردازیم که ‌می گوید:

آینده می تواند در گذشته پیدا شود.

من معتقدم آینده همان گذشته است که دوباره از دروازه های دیگر وارد می شود.

تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردی در خرید و فروش ارزهای دیجیتال دارد؟

تحلیل تکنیکال چیست

در بازار پر از نوسان ارزهای دیجیتال چیزهای زیادی برای از دست دادن و به دست آوردن وجود دارد. اگر می‌خواهید که در هنگام خرید و فروش در این بازار متضرر نشوید باید برای انجام معامله در زمان درست یک استراتژی داشته باشید. بسیاری از تریدرهای کریپتوکارنسی از تحلیل تکنیکال یا فنی برای این منظور استفاده می‌کنند. این نوع تحلیل اطلاعاتی را در مورد حرکات قیمت در گذشته نشان می‌دهد تا توسط آن بتوانید قیمت‌های آینده را پیش‌بینی کنید.

تعریف تحلیل تکنیکال

برای این که واقعا درک کنید چطور باید از این نوع تحلیل در خرید و فروش‌های خود استفاده کنید، باید ابتدا با مفهوم آن آشنا شوید. تحلیل تکنیکال به معنای استفاده از داده‌های واقعی گذشته در تلاش برای پیش‌بینی آینده بازار است. در این نوع تحلیل به آمار ارز دیجیتال مورد نظر در گذشته از جمله مواردی مانند حجم معاملات توجه می‌شود.

تحلیل تکنیکال به معنای استفاده از داده‌های گذشته برای پیش‌بینی آینده بازار است.

تحلیل تکنیکال به معنای استفاده از داده‌های گذشته برای پیش‌بینی آینده بازار است.

یکی دیگر از تحلیل‌های پرکاربرد، تحلیل فاندامنتال یا بنیادی است که به معنای ارزیابی ارزش ذاتی یک ارز دیجیتال است. در مقابل، تحلیل تکنیکال با نگاه به الگوها و نمودارهای تحلیلی نقاط قوت و ضعف کریپتوکارنسی را بررسی می‌کند تا از آن‌ها در پیش‌بینی الگوهای آینده استفاده کند.

معامله‌گران دارایی‌های سنتی‌تر مانند سهام، ارزهای رایج دولتی و فارکس نیز از این نوع تحلیل استفاده می‌کنند. جالب است بدانید نحوه استفاده از این تحلیل برای هر کدام از آن دارایی‌ها شباهت فوق‌العاده زیادی با تحلیل ارزهای دیجیتال دارد.

اصول تحلیل تکنیکال براساس چه چیزی است؟

بخشی از این اصول براساس تئوری داو (Dow Theory) است. به عنوان مثال، این تئوری ادعا می‌کند برای پیش‌بینی قیمت در بازار باید همه چیز را در نظر گرفت.

این «همه چیز» در دنیای ارزهای دیجیتال به معنای سطح تقاضای فعلی، آینده و گذشته، قوانین، انتظارهای معامله‌گران، دانش تریدر از ارز دیجیتال و موارد متعدد دیگر می‌شود.

معامله‌گران به کمک تحلیل تکنیکال قیمت را مورد ارزیابی قرار می‌دهند تا ببینند احساسات بازار روی آن چه تاثیری می‌گذارد. اگر بخواهیم ساده بگوییم، بنیاد این نوع تحلیل براساس این اصل است که روندها یا قیمت ارزهای دیجیتال مجددا تکرار خواهد شد. به عبارت دیگر، تاریخ دوباره تکرار می‌شود.

تحلیل تکنیکال براساس این حقیقت قصد دارد پیش‌بینی‌هایی در مورد روانشناسی بازار و کریپتوکارنسی داشته باشد.

این تحلیل همچنین به این تفکر تکیه دارد که هرگونه تغییر در قیمت هرگز تصادفی نیست. بلکه، این تغییرات قیمتی در راستای روندهای کوتاه مدت و بلند مدت شکل می‌گیرند.

در اکثر موارد، زمانی که یک ارز دیجیتال یک روند را در پیش می‌گیرد، در نهایت روند مقابل را نیز دنبال خواهد کرد. تریدرهایی که براساس این تحلیل عمل می‌کنند، تلاش خواهند کرد برای معامله در زمان صحیح و کسب سود این روندها را از یکدیگر جدا کنند.

به طور کلی، تحلیل تکنیکال بیشتر در این مورد است که چه اتفاقی می‌افتد تا این که دنبال دلیل ماجرا باشد. توجه اصلی روی عرضه و تقاضا است به جای نگاه به متغیرهای مختلفی که روی تغییر قیمت تاثیر می‌گذارند.

بررسی نمودارهای شمعی یا کندل استیک

شاید بتوان گفت محبوب‌ترین نوع نموداری که تریدرهای ارز دیجیتال برای تحلیل تکنیکال استفاده می‌کنند نمودار شمعی (Candlestick) است. در ابتدا این نوع نمودار ممکن است کمی عجیب و غریب به نظر برسد، ولی درک آن پس از آشنایی ساده است و به نمودار مورد علاقه شما تبدیل خواهد شد.

علت نام‌گذاری این نمودارها شکل مستطیلی و وجود دو خط در دو طرف، شبیه به یک شمع فتیله‌دار است. مستطیل‌ها یا بدنه شمع قرمز یا سبز است و خطی دارد که از بالا یا پایین مانند فتیله یک شمع بیرون آمده است.

اندازه شمع، خطوط و همچنین رنگ آن اطلاعات بسیار مهمی را در خود جای داده‌اند. قسمت بالا و پایین مستطیل اصلی این شمع قیمت اولین معامله و قیمت آخرین معامله برای آن روز بازار هستند.

شمع‌های سبز نشان می‌دهند ارزش ارز دیجیتال بالا رفته است، بنابراین قیمت اولین معامله انجام در پایین و قیمت آخرین معامله در بالا است. شمع‌های قرمز نشان می‌دهند ارز دیجیتال افت قیمت داشته است تا جای قیمت‌ها عکس مورد قبل باشد.

فتیله‌‌ها می‌توانند از هر دو طرف شمع بیرون بیایند و کمترین و بیشترین قیمتی را نشان می‌دهند که ارز دیجیتال در یک بازه مشابه داشته است. به عبارت دیگر، فتیله‌ها به شما می‌گویند بازار در وضعیت فعلی چقدر نوسان دارد.

چه اطلاعاتی می‌توانیم از نمودارهای شمعی به دست آوریم؟

در ساده‌ترین حالت، می‌توانید از نمودارهای کندل استیک برای بررسی عملکرد ارز دیجیتال در گذشته و پیش‌بینی قیمت آن در آینده استفاده کنید.

نمودارهای شمعی در عین سادگی دربرگیرنده اطلاعات زیادی هستند.

نمودارهای شمعی در عین سادگی دربرگیرنده اطلاعات زیادی هستند.

اگر به عنوان مثال، فتیله بلند است نوسان فوق‌العاده شدید بازار را نشان می‌دهد. در نتیجه، این احتمال که از خرید و فروش ارزهای دیجیتال در یک بازه زمانی سود یا ضرر زیادی کنید، بسیار زیاد است. علاوه بر این، نوسان بالا به این معنا است که ممکن است فردا بازار با اصلاح همراه باشد.

گرچه، زمانی که فتیله کوتاه است یک تغییر بالقوه در بازار را نشان می‌دهد. زمانی که راس فتیله کوتاه است، احتمالا بالاترین قیمت کریپتوکارنسی در آن روز برای تاریخ ارز دیجیتال قابل توجه و مهم بوده است.

زمانی که فتیله بلندتر در بالا است، نشان می‌دهد ارز دیجیتال در قسمتی از روز پیش از این که معامله‌گران آن را برای سوددهی بفروشند، قیمت بیشتری داشته است.

این نوع الگو می‌تواند نشان دهد بازار روند نزولی در پیش خواهد گرفت. اگر فتیله در پایین کوتاه باشد مشخص می‌کند افراد به فروش ارز دیجیتال ادامه می‌دهند. از آن جایی که انجام این کار سطح تامین را افزایش خواهد داد، قیمت ارز دیجیتال احتمالا افت بیشتری خواهد داشت.

در مقابل، یک فتیله بلندتر نشان می‌دهد قیمت افت کرده است و افراد فکر می‌کنند پایین‌تر از این نخواهد آمد. به عبارت دیگر، تریدرها می‌خواهند ارز دیجیتال را در پایین‌ترین قیمت آن بخرند و احساس می‌کنند الان زمان خوبی برای این کار است. از این قضیه می‌توان نتیجه گرفت که در آینده قیمت بالا خواهد رفت.

درک خطوط روند و استفاده از آن‌ها

یکی از اولین موضوعاتی که افراد زمان انجام تحلیل تکنیکال باید یاد بگیرند خطوط روند (Trend Lines) است. خطوط روند جهتی را نشان می‎دهد که ارز دیجیتال به سمت آن حرکت می‌کند، ولی شناسایی آن‌ها به کمی دانش تحلیل نیاز دارد.

این قضیه به ویژه با توجه به طبیعت پرنوسان ارز دیجیتال اهمیت پیدا می‌کند. تحلیل تکنیکال به لطف این نوسان باید یک روند به سمت بالا یا پایین داشته باشد. علاوه بر این دو حالت، روندها می‌توانند به سمت طرفین نیز حرکت کنند. چنین روندهایی نشان می‌دهند که قیمت ارز دیجیتال به شکل معنادار و قابل توجهی بالا یا پایین نرفته است.

هرچه خط روند دقیق‌تر باشد، پیش‌بینی‌های شما دقیق‌تر خواهد بود. روش رسم یک خط روند دقیق براساس برنامه تحلیلی که استفاده می‌کنید، فرق دارد.

در اکثر موارد، نقطه شروع قرار دادن خط روند درست روی پایین‌ترین قیمت شمع فتیله‌ای است. از آن جا، تقریبا خط را باز می‌کنید تا پایین‌ترین نقطه شمع بعدی را لمس کند. دقت کنید دقیقا این خط پایین‌ترین نقطه هر دو شمع را لمس کند، بنابراین تغییرات را در صورت نیاز انجام دهید. پس از آن باید بتوانید خط را خودکار باز کنید.

آشنایی با سطوح مقاومت و حمایت

مفهوم دیگری که در تحلیل تکنیکال باید درک کنید مقاومت و حمایت است. هر دو آن‌ها خطوط افقی هستند که می‌توانید روی نمودار معامله خود رسم کنید تا اطلاعاتی در مورد قیمت ارز دیجیتال در آینده به دست آورید.

سطح حمایت نقطه‌ای است که در آن معامله‌گران می‌خواهند در حجم بالا ارز دیجیتال بخرند. به عبارت دیگر، سطح تقاضای زیادی وجود دارد. زمانی که ارز دیجیتال به سطح حمایت می‌رسد، سطح تقاضای زیادی وجود خواهد داشت که کاهش قیمت را معمولا متوقف می‌کند. در بعضی موارد، حتی می‌تواند قیمت را افزایش دهد.

سطح مقاومت اما کاملا متفاوت از سطح حمایت است. در این جا، عرضه بسیار فراوان است بدون این که تقاضای زیادی برای آن وجود داشته باشد.

سطوح مقاومت و حمایت از اهمیت ویژه‌ای در تحلیل تکنیکال برخوردارند.

سطوح مقاومت و حمایت از اهمیت ویژه‌ای در تحلیل تکنیکال برخوردارند.

خریداران احساس می‌کنند قیمت ارز دیجیتال در حال حاضر بیش از حد بالا است و در برابر میل به خرید آن مقاومت می‌کنند. اگر قیمت کریپتوکارنسی به سطح مقاومت برسد، حجم عرضه بسیار بالا خواهد رفت که نتیجه آن افت قیمت است.

گاهی، تحلیل‌گران تکنیکال ارز دیجیتال متوجه رفتار متناقضی می‌شوند. در چنین مواقعی، خریداران ممکن است نزدیک به خطوط حمایت خرید کنند و نزدیک به خط مقاومت بفروشند.

اگر تحلیل فنی شما شکست سطوح مقاومت یا حمایت را شامل شود، احتمالا تقویت روند فعلی را نشان می‌دهد. این روند اگر سطح مقاومت به سطح حمایت تبدیل شود، حتی بیشتر تقویت خواهد شد.

توجه کنید امکان رخ دادن شکست‎های اشتباه نیز وجود دارد که در این موارد روند تغییر نخواهد کرد. به همین علت، زمان انجام تحلیل تکنیکال باید برای تعریف روندها به اشکال گوناگون دقت کنید.

آشنایی با حجم معاملات

اگر به حجم معاملات ارز دیجیتال دقت کنید، می‌توانید تشخیص دهید یک روند مهم و قابل توجه است یا نه. حجم معاملات بالا یک روند مهم را نشان می‌دهند که باید به آن توجه کنید. در مقابل، حجم معاملات پایین یک روند ضعیف را مشخص می‌کنند که احتمالا سریع تغییر می‌کند.

برای استفاده از این دانش، حجم معاملات را هنگامی که قیمت یک ارز دیجیتال پایین می‌آید، بررسی کنید. به دنبال یک حجم معامله پایین در کاهش‌ قیمت‌ها و حجم معاملات بالاتر در افزایش قیمت‌ها باشید. چنین چیزی نشان می‌دهد ارز دیجیتال یک روند سالم را با رشد بلند مدت در پیش گرفته است.

در مقابل، اگر حجم معاملات در افت قیمت‌ها بالا برود و سپس پایین بیاید، این روند احتمالا به زودی تمام خواهد شد.

آشنایی با ارزش بازار

زمانی که از تحلیل تکنیکال استفاده می‌کنید، ارزش بازار ارز دیجیتال می‌تواند نشان‌دهنده ثبات یک ارز دیجیتال باشد. برای محاسبه ارزش بازار فقط کافی است تمام سکه‎های در گردش یک ارز دیجیتال را در قیمت فعلی آن ضرب کنید. معمولا ثبات ارزهای دیجیتال با ارزش بازار بالاتر، بیشتر است.

آشنایی با شاخص قدرت نسبی

شاخص RSI یکی از شناخته‌شدهترین ابزارهای تحلیل تکنیکال است که می‌توانید با استفاده از آن اطلاعاتی در رابطه با بیش از حد خریده شدن یا بیش از حد فروخته شدن یک دارایی به دست آورید. تقریبا تمام پلتفرم‌هایی که امکان رصد بازار را با استفاده از نمودارها و ابزار تحلیل تکنیکال را برای معامله‌گران فراهم می‌کنند، دارای شاخص قدرت نسبی یا همان اندیکاتورRSI نیز هستند.

رابطه‌ای که با استفاده از آن شاخص RSI محاسبه می‌شود در زیر آمده است. در این رابطه RS از تقسیم میانگین تغییر مثبت قیمت‌های پایانی در یک بازه زمانی مشخص به متوسط تغییر منفی قیمت‌های پایانی در همان بازه زمانی به دست می‌آید.

فرمول rsi در تحلیل تکنیکال

نمودار منتخب شما خودکار این عدد را محاسبه خواهد کرد و معمولا آن را زیر نمودار شمعی‌تان نشان می‌دهد.

مقدار RSI می‌تواند بین 0 تا 100 باشد. RSI نزدیک به 30 یا کمتر نشان می‌دهد ارز دیجیتال در حال حاضر در موقعیت مناسب خرید است و باید منتظر افزایش قیمت باشید. اگر این عدد به 70 نزدیک شود یا بالاتر از آن برود، نشان می‌دهد ارز دیجیتال بیش از حد خریداری شده، بنابراین این قیمت ممکن است پایین بیاید.

آشنایی با میانگین‌های متحرک

میانگین‌های متحرک (Moving averages) بخشی از تحلیل تکنیکال هستند که به شما در شناسایی روندها کمک می‌کنند. میانگین متحرک به میانگین قیمت ارز دیجیتال در یک بازه زمانی مشخص وابسته است.

محاسبه میانگین متحرک یک روزه براساس قیمت‌های معامله ارز دیجیتال طی 20 روز گذشته انجام می‌شود. شما می‌توانید تمام میانگین‌های متحرک را به یکدیگر وصل کنید تا یک خط شکل بگیرد و از آن برای پیش‌بینی استفاده کنید.

میانگین‌های متحرک نمایی (EMAs) یک نوع میانگین متحرک هستند که محاسبه آن پیچیده‌تر است و باید به قیمت‌های اخیر دقت کرد. برای این که از میانگین‎های متحرک اطلاعات بیشتری به دست آورید، می‌توانید از چندین نوع آن‌ها استفاده کنید که هر کدام برای یک بازه زمانی متفاوت باشند.

اگر میانگین متحرک در بازه زمانی کوتاه‌تر از یک میانگین متحرک در بازه زمانی طولانی‌تر عبور کرد، می‌تواند یک روند مثبت در پیش رو را نشان دهد.

انتخاب بازه‌های زمانی

در حین انجام تحلیل تکنیکال، می‌توانید روی نمودار قیمتی بازه‌های زمانی (Time frame) مورد نظر خود را تنظیم کنید. از انواع رایج نمودارها می‌توان به 15 دقیقه، ساعتی، 4 ساعته و روزانه اشاره کرد، گرچه تعداد زیادی از آن‌ها وجود دارد.

شما باید براساس سبک معامله خود بازه زمانی‌ مورد نظرتان را انتخاب کنید. تریدرهای کوتاه مدت تمایل دارند که به صورت روزانه اقدام به خرید و فروش ارزهای دیجیتال ‌کنند. اگر جزو این دسته از افراد هستید، باید از تایم فریم‌های کوتاه روی نمودارهای خود استفاده کنید. چارچوب‌های زمانی منتخب تریدرهای بلند مدت طولانی‌تر بوده و ممکن است هفتگی، ماهیانه یا حتی سالیانه باشند.

ترکیب تحلیل تکنیکال با سایر روش‌ها

در حالت ایده‌آل، هرگز نباید زمان خرید و فروش ارزهای دیجیتال تنها به تحلیل تکنیکال اتکا کرد.استفاده از تنها یک روش، اطلاعات محدودی در اختیار شما قرار می‌دهد.

از ترکیب چندین ابزار تکنیکال برای تحلیل و تصمیم‌گیری‌های خود استفاده کنید.

از ترکیب چندین ابزار تکنیکال برای تحلیل و تصمیم‌گیری‌های خود استفاده کنید.

اگر تنها از این نوع تحلیل استفاده کنید، اطلاعاتی در مورد اخبار یا احساسات بازار به دست نمی‌آورید که بخش مهمی از تحلیل فاندامنتال هستند. زمانی اهمیت این موضوع را بیشتر درک می‎کنید که بدانید عواملی مانند هش استخراج و قوانین می‌‌توانند تاثیر قابل توجهی رو قیمت ارز دیجیتال بگذارند، ولی تحلیل تکنیکال آن‎ها را مد نظر قرار نمی‌دهد.

سخن نهایی

تحلیل تکنیکال می‌تواند اطلاعاتی مهمی را در مورد گذشته یک ارز دیجیتال در اختیار معامله‌گران قرار دهد تا پیش‌بینی قیمت آن در آینده ساده شود.

اکثر نرم‌افزارهای ترسیم نمودار ابزارهای تحلیل فنی متعددی در خود دارند و می‌توانید در کنار آن‌ها از تحلیل خودتان استفاده کنید و همیشه به یاد داشته باشید بهترین نتیجه با ترکیب این روش با سایر روش‌ها به دست خواهد آمد.

نظریه Dow چیست؟

نظریه Dow یک فریم ورک اقتصادی است که بر اساس ایده‌های چارلز داو مدلسازی شده است. داو، وال استریت ژورنال را تأسیس کرده و به ساختن اولین شاخص‌های بورس آمریکا که به آنها میانگین حمل و نقل داو جونز (DJTA) و میانگین صنعتی داو جونز (DJIA) گفته می‌شود کمک کرد.

هر چند داو جونز هیچ وقت نظریه داو را فرموله نکرد اما می‌توان بر اساس اصول بازار ارائه شده در نوشته‌های او به این اطلاعات دست پیدا کرد که موارد کلیدی آن عبارتند از:

  • هر چیزی بهایی دارد – داو طرفدار نظریه بازار کارآمد (EMH) بود، این ایده که بازارها همه اطلاعات موجود درباره قیمت دارایی‌هایشان را منعکس می‌کنند.
  • روند بازار – خیلی‌ها، داو را تعریف کننده موضوع روند بازاری که امروزه می‌شناسیم می‌دانند و اینکه او انواع روند اولیه، ثانویه و ثالث را ایجاد کرد.
  • مراحل چرخه اولیه – در چرخه‌های اولیه، داو سه فاز را شناسایی کرد: تجمیع، مشارکت عمومی و افراط و توزیع.
  • همبستگی متقابل شاخص – داو باور داشت که یک روند در یک شاخص قابل تأیید نیست مگر اینکه در یک شاخص دیگر هم مشاهده شود.
  • اهمیت حجم – روند بازار باید با حجم بالای تریدینگ هم تأیید شود.
  • روندها تا وقتی معکوس شوند معتبر هستند – اگر روندی تأیید شود، ادامه خواهد داشت تا وقتی که به شکل قطعی معکوس شود.

لازم به ذکر است که این صحبت‌ها در حد نظریه هستند و ممکن است درست نباشند. باز هم این نظریه به میزان زیادی کاربردی و درست است و خیلی از تریدرها و سرمایه گذاران آن را بخش مهمی از استراتژی‌های خودشان می‌دانند

چارلز داو پدر تحلیل تکنیکال

ریشه علم تحلیل تکنیکال متعلق به صدها سال پیش می باشد و طبق بعضی از منابع تاریخی به نظر می رسد که علم تحلیل تکنیکال در قرن ۱۸ برای نخستین بار در ژاپن و توسط یک تاجر برنج به نام Homma Munehisa پدید امده است.

سپس در قرن ۱۹ در آمریکا “چارلز داو” در این زمینه شروع به فعالیت نمود و در حال حاضر او را پدر علم تحلیل تکنیکال نوین می دانند.

تئوری داو یک چارچوب و یک سری مفاهیم در تحلیل تکنیکال است که از نوشته‌های چارلز داو در مورد تئوری‌های بازار برگرفته شده است. چارلز داو موسس و ویرایشگر «وال‌استریت ژورنال» بود. چارلز داو

او به عنوان بخشی از شرکت کمک کرد که اولین شاخص سهام بورس با نام شاخص حمل و نقل Dow Jones (DJT) را بسازند و بعد از آن نیز شاخص دیگری با نام میانگین صنعتی Dow Jones (DJIA) را تولید کردند.

داو هرگز تئوری‌های خود را به صورت نوشته درنیاورد و هرگز از آن‌ها به عنوان تئوری یاد نکرد؛ اما بسیاری از افراد از سرمقاله‌های او در وال استریت‌ ژورنال بهره بردند.

بعد از مرگ او یکی از دیگر نویسندگان وال استریت ژورنال با نام «ویلیام همیلتون» افکار و مقاله‌های او را در کنار هم جمع‌آوری کرده و چیزی را به وجود آورد که امروزه با نام تئوری داو میشناسیم.

اصول اولیه تئوری داو چارلز داو

این اصول بسیار هم سو و هم راستای فرضیه‌ای با نام \”بازار موثر\” هستند.

داو باور داشت که بازار همه چیز را کمرنگ می‌کند که به معنی این است که تمام اطلاعاتی که ما اکنون داریم قبلا بر روی قیمت‌ها تاثیر خود را گذاشته‌اند.

برای مثال اگر انتظار برود که یک کمپانی گزارش درآمد بسیار خوب و مثبتش را بدهد، این موضوع قبل از اینکه اتفاق بیفتد تاثیرش را روی بازار گذاشته است. چارلز داو

در این شرایط درخواست و تقاضا برای سهام آن‌ها قبل از انتشار گزارش بالا می‌رود و ممکن است که بعد از بیرون آمدن آن گزارش درآمد مثبت، قیمت تغییرات چندانی را تجربه نکند.

داو در برخی مواقع متوجه شد که قیمت سهام یک کمپانی در بورس بعد از آمدن یک خبر خوب کاهش پیدا می‌کند؛ زیرا این خبر آن طور که انتظار می‌رفت، خوب نبوده است!

این قوانین از نظر بسیاری از معامله‌گران و سرمایه‌گذاران، به خصوص آن‌هایی که به طور گسترده از ابزارهای تحلیل تکنیکال استفاده می‌کنند، هنوز هم درست است؛

اما از آن طرف کسانی که از تحلیل‌های بنیادی استفاده می‌کنند با این موضوع موافق نیستند؛ زیرا از نظر آن‌ها ارزش بازار بر روی قیمت یک سهم تاثیر نمی‌گذارد.

روند‌های بازار

برخی از افراد معتقدند که کارهای داو، روندهای بازار را خلق کرد که امروزه به عنوان عنصری اساسی و ضروری در دنیای اقتصاد شناخته می‌شود.

تئوری داو می‌گوید که سه روند بازار مختلف وجود دارد:

  • روند اصلی: روند اصلی بین چندماه تا چندین سال باقی خواهد ماند و حرکت اصلی و بزرگ بازار را مشخص می‌کند.
  • روند ثانویه: روند ثانویه بین چند هفته تا چندین ماه باقی می‌ماند.
  • روند سوم: این روندها در کمتر از یک هفته و یا ده روز میل به از بین رفتند دارند. در برخی موارد این روند‌ها در طی چند ساعت یا یک روز نیز از بین می‌روند.

با بررسی این سه نوع روند، سرمایه‌گذاران می‌توانند فرصت‌های سودآور را شناسایی کنند.

روند اصلی و اولیه مهم‌ترین روند برای تعیین سیستم معاملاتی است؛ اما فرصت‌های مطلوب و سودآور در زمان کم روی روند‌های ثانویه و سوم اتفاق میفتند که معمولا هم در تناقض و تضاد با روند اصلی است. چارلز داو

برای مثال اگر باور داشته باشید که یک ارز دیجیتال روند اصلی مثبتی دارد؛ اما در روند ثانویه کمی حرکات منفی مشاهده می‌کنید، بهتر است که خرید نسبتا کمی را انجام دهید و هنگام بالا رفتن ارزش و قیمت آن، شروع به فروش کنید.

مشکل اما این است که بتوانید با نگاه کردن و بررسی یک روند تشخیص دهید که کدام یک از انوع روند است و اینجاست که تحلیل‌های تکنیکال عمیق‌تر وارد کار می‌شوند.

امروزه سرمایه‌گذاران و معامله‌گران از ابزارهای تحلیلی زیادی برای تشخیص نوع روند مورد نظرشان استفاده می‌کنند.

۳ فاز روند اصلی یا اولیه

داو در تئوری‌های خود مشخص کرد که در یک روند اصلی سه فاز مختلف وجود دارد؛ برای مثال ۳ فاز اصلی در یک روند مثبت و رو به بالا به شرح زیر است:

  • ذخیره و توده (Accumulation): بعد از گذشتن از یک روند منفی و رو به پایین، ارزش و قیمت یک دارایی پایین بوده و احساسات و تمایلات بازار غالبا منفی است. سرمایه‌گذاران باهوش در این دوره شروع به ذخیره‌سازی و انباشت سهام می‌کنند و منتظر بالا رفتن قیمت سهام می‌مانند. چارلز داو
  • مشارکت عمومی (Public Participation): حال تعداد بیشتری از افراد حاضر در بازار فرصت‌هایی را که سرمایه‌گذاران باهوش می‌دیدند را مشاهده می‌کنند و در نتیجه عموم مردم به طور فعال شروع به خرید می‌نمایند. در طی این فاز قیمت‌ها به طور مداوم افزایش می‌یابند.
  • افراط و توزیع (Distirbution): در فاز سوم، عوام به حدس و گمان خود ادامه می‌دهند؛ اما روند در نزدیکی پایان خودش قرار دارد. در این شرایط سرمایه‌گذاران باهوش و سازندگان بازار شروع به توزیع سهام خود می‌کنند؛ برای مثال سهام خود را در بورس به افرادی می‌فروشند که هنوز متوجه نزدیک بودن پایان روند نشده‌اند. چارلز داو

در یک بازار رو به پایین و منفی این فازها کاملا برعکس می‌شوند؛ یعنی با توزیع توسط افرادی که روند را تشخیص داده‌اند شروع شده و با مشارکت عمومی ادامه پیدا می‌کند.

در فاز و مرحله آخر نیز سرمایه‌گذاران باهوش اقدام به خرید سهام افرادی می‌کنند که تغییر بازار را متوجه نشده و هنوز در حال فروش سهام خود هستند.

هیچ تضمینی وجود ندارد که این قوانین و اصول کاملا درست از آب دربیایند؛ اما هزاران معامله‌گر و سرمایه‌گذار پیش از انجام هر عملی این موارد را در نظر می‌گیرند.

ارتباط تقاطع‌ شاخص‌ها چارلز داو

داو باور داشت که یک روند اصلی که در یک شاخص بازار مشاهده می‌شود؛ باید توسط یک شاخص دیگر مورد تایید قرار بگیرد.

در آن زمان دو شاخصی که مورد استفاده قرار می‌گرفتند همان شاخص‌های حمل و نقل و میانگین صنعتی Dow Jones بود.

در آن زمان بازار حمل و نقل ارتباط بسیار نزدیکی با بازار صنعت داشت. این مورد دلیل منطقی و درستی داشت؛ زیرا هرچه مواد و وسایل بیشتری ساخته شود؛ نیاز به حمل و نقل برای انتقال مواد اولیه و ارسال محصولات وجود دارد. چارلز داو

به همین دلیل یک ارتباط واضح بین بازار صنعت تولید و بازار حمل و نقل وجود داشت، اگر یکی از آن‌ها قدرتمند و سالم بود، دیگری نیز همین وضع را داشت.

بهرحال این ارتباط تقاطع شاخص‌ها امروزه کاربرد چندانی ندارد؛ زیرا بسیاری از محصولات دیجیتال بوده و نیاز به حمل و نقل فیزیکی وجود ندارد.

اهمیت حجم معاملات چارلز داو

امروزه اکثر سرمایه‌گذاران می‌دانند که داو به حجم، به عنوان یک اندیکاتور ثانویه اعتقاد زیادی داشت.

او باور داشت که یک روند قدرتمند باید با یک حجم بالای معاملات همراه شود. طبق این تئوری هرچه حجم معاملات بالاتر برود، احتمال اینکه حرکت فعلی قیمت بر روی روند بازار تاثیر بیشتری بگذارد، بالاتر است؛ اما اگر حجم معاملات پایین باشد، فعالیت‌های مربوط به قیمت ارتباط چندانی با روند بازار ندارند.

روندها تا زمان تایید یک بازگشت قیمتی معتبر هستند چارلز داو

داو باور داشت که اگر بازار در یک روند قرار داشته باشد، روی روند باقی خواهد ماند؛ برای مثال اگر سهام یک شرکت بعد از انتشار یک خبر خوب و مثبت بالا برود، به حرکت رو به بالای خودش ادامه خواهد داد تا اینکه یک بازگشت قیمتی قطعی اتفاق بیفتد.

به همین دلیل داو باور داشت که با بازگشت‌های قیمتی باید با شک و تردید رفتار شود تا زمانی که به عنوان یک روند اصلی جدید شناسایی شوند.

نکته مهم اینجاست که تمایز دادن یک روند ثانویه با بازگشت قیمتی یک روند اصلی بسیار سخت است و اکثر سرمایه‌گذاران در این مورد دچار اشتباه شده و یک روند ثانویه منفی را به عنوان بازگشت و برعکس شدن روند اصلی شناسایی می‌کنند.

سه اصل «نظریه داو» چارلز داو

  1. بازار همه‌چیز را منعکس می‌کند (همه‌چیز در قیمت لحاظ شده است)
  2. قیمت‌ها براساس روندها حرکت می‌کنند ( تغییرات قیمت تصادفی نیست)
  3. تاریخ تکرار می‌شود (واکنشی تکراری به محرک‌های مشابه در بازار نشان داده می‌شوند)

چارلز داو

بازار همه‌چیز را منعکس می‌کند و همه‌چیز در قیمت لحاظ می‌شود چارلز داو

یک تحلیل‌گر تکنیکال اعتقاد راسخ دارد فاکتورهای بنیادی، سیاسی، جغرافیایی و همه موارد و اتفاقات دیگر در قیمت یک سهم اثر خود را می‌گذارد و نیازی به بررسی این موارد نیست و فقط باید به تحلیل نمودار قیمت پرداخت. چارلز داو

پس تنها کاری که باقی می‌ماند بررسی حرکات قیمت است که تحلیل تکنیکال دلیل آنرا عرضه و تقاضا می‌داند. قیمت نیز تابعی از عرضه و تقاضاست و چنانچه تقاضا از عرضه پیشی بگیرد قیمت سهام افزایش و در صورتی که میزان عرضه بیش از تقاضا باشد، قیمت سهام کاهش می‌یابد.

این رابطه اساس تمام پیش‌بینی‌ها در بورس است و برداشت تحلیلگران تکنیکال از این اصل به این صورت است که اگر قیمت به هر دلیلی رشد داشته پس میزان تقاضا افزایش یافته و هیچ نیازی به بررسی دلایل بنیادی و غیره نیست چون دلایل بنیادی تاثیر خود را گذاشته‌اند و اگرهم قیمت ریزش کند، دلایل بنیادی اثر خود را از دست داده‌اند.

تقریبا همه تحلیل‌گران تکنیکال اعتقاد دارند عامل تغییر دهنده جهت عرضه و تقاضا، در واقع برآیند تحولات بنیادی و اقتصادی است و همین نیروست که قیمت‌ها را جابه‌جا می‌کند و نمودارها به تنهایی عامل رشد یا افت قیمت‌ها نیستند.

عرضه و تقاضا چیست؟

بنابراین براساس این اصل یافتن دلیل تغییر جهت قیمت برای تحلیلگر تکنیکال مهم نیست و البته در بسیاری از مواقع نیز در آغاز یک حرکت ناگهانی قیمت، هیچ‌کس به طور قطع و با اطمینان دلیل این تغییر جهت را نمی‌داند. چارلز داو

تحلیلگر تکنیکال از این سوال که دلیل اصلی تغییر قیمت چیست به راحتی صرف‌نظر می‌کند چون فقط قیمت و حجم برای او مهم است و روی نمودار و الگوهای قیمت تمرکز دارد چون می‌داند با استفاده از الگوها می‌تواند روندها را شناسایی کرده و ثبات آنها را بسنجد. چارلز داو

لازم نیست یک تحلیلگر تکنیکال از بازار بسیار باهوش‌تر باشد و یا اینکه بتواند پیش‌بینی‌های حیرت‌انگیزی از آینده ارائه نماید. بلکه با وجود ابزارهای متنوعی که برای بررسی و تحلیل نمودارها وجود تئوری داو در تحلیل تکنیکال چیست؟ دارد، تحلیل‌گر تکنیکال زمان خرید و فروش سهم را براساس تحلیل خود تشخیص داده و عمل متناسب با آنرا انجام می‌دهد.

قیمت‌ها دارای روند هستند و تغییرات قیمت تصادفی نیست چارلز داو

تحلیلگران تکنیکال باور دارند قیمت‌ها براساس روندها حرکت می‌کنند به معنی اینکه بعد از شکل‌گیری یک روند، قیمت تمایل دارد در همان جهت و روند قبلی به حرکت ادامه دهد تا زمانی که روند مخالف آن شکل بگیرد.

این فرضیه را می‌تواند بیان دیگری از «قانون اول نیوتن» درباره حرکت دانست و می‌توان آنرا به این صورت نیز گفت که قیمت‌ها تا زمانی که عواملی بازدارنده آنها را از روند خود منحرف نکرده‌اند، تمایل دارند به روند فعلی خود ادامه دهند.
تشخیص روند توسط ابزارهایی که در نرم افزارهای تحلیل تکنیکال در دسترس است انجام می‌گیرد و تحلیل‌گر تکنیکال تلاش می‌کند پیش از اینکه قیمت‌های آتی، روند آینده را مشخص کنند، روند را تشخیص داده و عمل مطابق با آنرا انجام دهد تا بتوانند از بازار سود کسب کنند.

بیشتر استراتژی‌های تحلیل تکنیکال براساس همین فرضیه که قیمت‌ها تمایل به ماندن در روندها دارند بناشده است.

تاریخ تکرار می‌شود

اصل مهم دیگری که در تحلیل تکنیکال وجود دارد این است که تاریخ (در قالب حرکات قیمت) تمایل دارد تکرار شود. تحلیل تکنیکال برای بررسی حرکات قیمت در بازار و درک روندها از نمودارها و الگوهای قیمت استفاده می‌کند.

با وجودیکه از این نمودارها و برخی از الگوها بیش از ۱۰۰ سال است که استفاده می‌شود، تحلیلگران تکنیکال هنوز اعتقاد به مناسب بودن آنها دارند چون الگوهایی تکراری را در تحرکات قیمت نشان می‌دهند. چارلز داو

ذات تکرار شدن قیمت‌ها به روانشناسی بازار نسبت داده شده است، به عبارت دیگر فعالان بازار گرایش دارند واکنشی تکراری به محرک‌های مشابه در بازار نشان دهند و قسمت زیادی از مباحث تحلیل تکنیکال و مطالعه بازار، شبیه روانشناسی و بررسی رفتار انسان‌هاست.

خاطر نشان می‌سازیم که «چارلز داو» را نمی‌توان تنها عامل ترویج تحلیل تکنیکال دانست و افراد دیگری مانند ویلیام پی.همیلتون، رابرت رئا، ادسون گولد و جان مگی در ترویج علم تحلیل تکنیکال نقش به سزایی داشتند.

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برو به دکمه بالا